سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق

آهنگ د.ست عزیزم عمید.ای.اس.اچ چهارشنبه 86/5/31 ساعت 12:0 صبح
طی درخواست های مکرر دوستان من دوباره آنگ خودم رو میزارم امیدوارم خوشتون بیاد.......نظر یادتون نره

  برای دانلود روی آیکون زیر کلیک کنید وارد شوید و بعد روی دانلود کلیک کنید    

                                                                      

http://www.4shared.com/file/21530499/dd2ceee/Amid__Azim_Khahesh_.html

 


نوشته شده توسط: میلاد

قصه ی سرد . . . سه شنبه 86/5/30 ساعت 11:58 عصر

موضوع شعر  :  قصه ی سرد

در  غروب  غرب  غُربت

میان  من  و  تو

لحظه ها  می گذرند  .

قصه ی  سرد  زمان

نگرانم  نگران

هیچکس  نیست  به ساحل  پیدا 

جز ماهی یاقوت ، 

کز  سردی  موج  ،

بالا  شد  و  باز  آمد .

شاخه ها پژمرده

کوه ها  افسرده

در  دل  من  چیزی  است

مثل  تنهایی  موج  خسته

یا  فراموشی خاک  ساحل

آنقدر  سبک ،  همرنگ  هوا

 

من  به  بیداری  تلخی  می اندیشم 

به  افسانه ی  دوستی

در  نگاه  سردت

 

عزیزم  ،  من  هنوزم  غم  تو  در  دل  دارم 

نگه  من  سوی  تو  است  . . .   


نوشته شده توسط: میلاد

اول شب سه شنبه 86/5/30 ساعت 11:58 عصر

موضوع شعر :  اول  شب  

 

 

هیچطوری  نشده ،  باز  شب  است 

 

همچنان  کاول  شب

 

می رسد  ناله ای  از  جاده ی  دور

 

چه  خیالی  ساکن 

 

چه  ملالی  در  راه

 

در  دل  کومه ی  خاموش  دلم 

 

خبری  نیست  ولی  هست  خبر

 

کس  ندارد  خبر  از  هیچ کسی

 

 

هست  بر  جای  هنوز

 

زیر چشمان  درشت  من

 

دانه  اشکی  که  فتادست  فرود

 

درهمه ی این لحظه های از  پس ِ هم  رفته ی ویران

 

آسمان  یکریز می بارد .

 

و  من  اندیشناکم  باز

 

اگر  باران  کند  سرریز

 

درین تاریکی آور شب  

 

من  از  یادت  نمی کاهم .

 


نوشته شده توسط: میلاد

من چرا ستاره آرزو کنم ؟ سه شنبه 86/5/30 ساعت 11:57 عصر

موضوع شعر :  من چرا  ستاره  آرزو  کنم ؟

 

من چرا  ستاره  آرزو  کنم  ؟

شب  من تاریک  است  . 

نیست  رنگی  که  بگوید  با  من

اندکی  صبر کن  ای  شیرینم

که  سحر  نزدیک  است .

 

غم  بیامیخته  با  رنگ  شبم

شاخه ها  پژمرده

صخره ها  افسرده

دل  من  غمگین  است .

 

من چرا  ستاره  آرزو  کنم  ؟

شب  من  تاریک  است .

 

خیره  می انگارم   ُ   رنگ های  خیالی  را

من  غریبانه  به این  خوشبختی  مینگرم

لیک  از  ژرفای   دریا   بی خبرم 

بی خبر  ُ  از  فریب  فرداها

 

پشت  این  پنجره  ستاره  میلرزد

پشت  این پنجره  یک  مجهول 

نگران  من  و  تُست

من چرا  ستاره  آرزو  کنم  ؟


نوشته شده توسط: میلاد

شعر عاشقانه سه شنبه 86/5/30 ساعت 11:57 عصر
 عنوان شعر : فرصت سبز

من در اینجا  تنهام

و در این  تنهائی

ماه را  می شنوم

و در انبوه زمان

فکرم ، می چیند

فرصت سبز نوازش ها  را

عشق  را

مزرعه  را

 

من دلم می خواهد

زیر  باران بروم

در طلوع گل یاس

روی تنهائی خود

نقش خطی بکشم .

 

من دلم می خواهد

بدوم تا ته جاده

جاده ی  خیس ملاقات

در  صمیمیت سرسبز فضا

به زمان فرصت سبزی بدهم .

 

من دلم می خواهد

یک حادثه باشم  ، برای اتفاق

کوچه باغی باشد

رهگذرش شاخه ی  نوری

و  زمینی  شسته

و عبور خواهم کرد

از خواب رنگین افق .   


نوشته شده توسط: میلاد

تنوع در وبلاگ سه شنبه 86/5/30 ساعت 11:55 عصر
چندین راه برای بازی با اعصاب اطرافیانتون

1.      روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن 

2.      سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند 

3.      وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین 

4.      وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین 

5.      کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید 

6.      همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین 

7.      جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین 

8.      روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین 

9.      وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین 

10.  از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه 

11.  در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین 

12.  به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین 

13.  وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین 

14.  وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین 

15.  موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین 

16.  ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین 

17.  بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین 

18.  شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین 

19.  اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین 

20.  وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته 

21.  صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین 

22.  روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین 

23.  وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده 

24.  وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود 

25.  چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین 

26.  بادکنک بچه ها رو بترکونین 

27.  مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین 

28.  وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد 

29.  بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین 

30.  کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره 

31.  ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین 

32. 
توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین
 

33.  هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش دوستتون بهتره 

34.  حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین 

35.  نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین 

36.  دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین 

37.  عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین 

38.  پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین 

39.  با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین 

40.  شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین 

41.  موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین 

42.  توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین 

43.  شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه رو تعریف کنین 

44.  توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین 

45.  توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین 

46.  جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین 

47.  یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین 

48.  توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه 

49.  چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین 

50. بگی 50 راه بازی با اعصاب اونوقت 49 تاشو بنویسی


نوشته شده توسط: میلاد


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
98539


:: بازدیدهای امروز ::
39


:: بازدیدهای دیروز ::
1



:: درباره من ::

عشق

:: لینک به وبلاگ ::

عشق


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

نظر یادتو نره .


:: آرشیو ::

عشق
تابستان 1387
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385



:: لوگوی دوستان من ::




:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو